درباره استعفای ناخوانا و بی‌کیفیت ظریف


یک ماه پیش، بلافاصله پس از اعلام خبر استعفای ظریف این متن را نوشتم اما تصمیم گرفتم در آن هیاهو منتشر نکنم. حالا که آبها از آسیاب افتاده و آن ماجرا به کل فراموش شده، بیایید دوباره به آن ماجرا از جنبه‌ای دیگر نگاه کنیم. روی دکمه Instant View در انتهای این پیام لمس کنید.
درباره استعفای ناخوانا و بی‌کیفیت ظریف
https://bit.ly/2Kigcgi

وزیر خارجه کشورمان با انتشار یک پست اینستاگرامی برای اعلام قصد استعفا و پستی دیگر پس از رد آن توسط رئیس‌جمهور غوغای زیادی در ایران و جهان به پا کرد و خبرنگاران و تحلیلگران دنیا را به واکنش وا داشت. اما پست‌های اینستاگرامی دیپلمات عالی کشورمان که همیشه پیامش را به زبان انگلیسی سلیس برای دنیای خارج در توییتر مخابره می‌کند برای ما ایرانیها کمی عجیب بود. تصویر انتخاب شده برای پست اول و ظاهر نوشته‌ای که روی آن چسبانده شده بود ترکیبی زشت و مهمتر از آن بریده شده و ناخوانا به وجود آورده بود که هر کاربری را در حیرت فرو می‌برد که آیا واقعا هیچ شکل یا راه حل بهتری ممکن نبود؟ شاید در آن لحظات سخت تصمیم‌گیری فرصت نبوده یک طراح گرافیک معتمد پیدا شود یا چنین سمتی در وزارتخانه اصلا تعریف نشده. قصد این نوشته انتقاد از آقای ظریف نیست بلکه به این بهانه می‌خواهم به نکته‌ای اشاره کنم که بسیاری از ما ایرانیها به زبان می آوریم اما در عمل به آن باور نداریم: ارزش قائل شدن برای تخصص‌ها.

 

۲.

بنا به آنچه که رسانه‌ها از وزیر خارجه نقل کردند، یک علت کناره‌گیری ایشان نادیده گرفته شدن شخص وزیر و مجموعه تحت رهبری او به عنوان رسمی‌ترین سکاندار سیاست خارجه کشور در یک نشست مهم دوجانبه با سوریه بود، که بنظر منطق درستی نیز پشت آن است. اما، انتشار آن پست با آن شکل که قرار بود اعتراضی به نادیده گرفتن جایگاه وزارت خارجه باشد، در واقع همان تناقض نادیده گرفتن تخصص‌ها را هم در خود داشت. البته می‌توان گفت که تصمیم وزیر خارجه کشور برای استعفا تا لحظه اعلام عمومی امری فوق‌العاده جدیست و موضوعات پیرامون آن تصمیم بسیار کلانتر از این صحبت‌هاست که با چنین امور پیش پا افتاده‌ای سنجیده یا قیاس شود. اما سخن همین است که مانند مثال بالا همین جزییات که از طرف ایشان کم‌اهمیت شمرده شد می‌تواند هدف اصلی که انتقال یک پیام ساده بود را بر هم بزند (نگارنده به خاطر ناخوانایی، از خواندن پیام دوم که روی پرچم چسبانده شده بود کاملا صرفنظر کرد).

zarif2۳.

مهمترین کارکرد گرافیک «انتقال پیام» است، به شکلی گیرا، تاثیرگذار و به یاد ماندنی. این در حالیست که در تصور مردم و مسئولین طراحی گرافیک فاکتوری لوکس، تزیینی، بزک‌دوزک و یا در نهایت بلد بودن استفاده از نرم‌افزارهای رایانه‌ای مثل فتوشاپ تلقی می‌شود. اگر با دیدن آن نقاشی با متنی که لبه‌هایش بریده شده و کیفیت پایین تصویر در اینستاگرام آقای ظریف با خود فکر کردید که «من بهتر می‌توانستم انجامش بدهم» احتمالا شما هم دچار سندرم «خودم بلدم» هستید. چه بسا فردی که آن تصویر را ساخته هم همین تصور را داشته که «گذاشتن یک متن روی عکس که کاری ندارد». در واقع مهم نیست که شما آیا واقعا بتوانید آن تصویر را کمی بهتر از این بسازید یا نه، زیرا این نوع از تفکر است که خطرناک است و ارتباطی با اعتماد بنفس یا خودباوری یا استعدادهای شخصی شما ندارد.

.

.

.

۴.

زمان آن رسیده که قدر تخصص‌های گوناگون، هر چند به ظاهر جزیی و بی اهمیت!، را بدانیم و به جای افراد و استعدادهای شخصی بر تخصص‌ها تکیه کنیم، و تنها در این صورت می‌توانیم با اطمینان خاطر بدانیم که فارغ از اینکه در چه زمینه یا رشته‌ای بحث می‌کنیم همیشه به نتیجه دلخواه می‌رسیم. این درست همان چیزی است که در یک سال زندگی در ژاپن به چشم دیده‌ام. اینجا وقتی راجع به نکته‌ای غیرمرتبط با عنوان شغلی‌ام نظر می‌دهم، همکاران ژاپنی با سردرگمی نگاهم می‌کنند و اغلب محترمانه نادیده می‌گیرند! انگار که می‌گویند تو خبرنگار و مترجمی، چرا باید مثلا راجع به برنامه‌نویسی وبسایت نظر بدهی در حالی که ما در آن زمینه یک نیروی متخصص داریم؟

وزیر خندان ارزش پیام را می‌داند و چند بار گفته که هر کلمه توییت انگلیسی خود را بارها و بارها مرور و بازنویسی می‌کند و با افراد دلسوز و متخصص فراوان حتی از آن سر دنیا مشورت می‌کند. وقت آن رسیده که طراحی گرافیک، سواد بصری و اهمیت حیاتی آنها در انتقال پیام به مخاطب نیز در کنار روابط عمومی و دیپلماسی به رسمیت شناخته شود.

علی نورانی، ۹ اسفند ۹۷

مطلب بالا را با‌ دیدن این یادداشت از محسن هادی منتشر کردم.

پیشنهادات یک خبرنگار‌ از ژاپن
@alirecommends

این مطلب بصورت خودکار از پست های کانال ارسال شده است

ارسال شده در به نشانی پیش‌نَہادات علے